ماه صفر که از راه می رسد دوباره این عقیده نخ نما، در ذهن و زبان مردم جان می گیرد که صفر، ماهی است مشئوم و نحس و باید مراقبت کرد تا این روزهای نحس، سپری شود.
برخی بر اثر پافشاری و مسلم انگاشتن این عقیده در اعمال و حیات فردی و اجتماعی خود، قائل به توقف شده و در ورطه هولناک تعطیل فرو افتاده اند. تا آنجا که در طول این ماه، از دست یازیدن به امور سرنوشت ساز زندگی، خودداری می ورزند تا مبادا، فرجام ناخوشایند این کارها، گریبانشان را بگیرد!
براستی آیا نحوست ایام واقعیت دارد؟
آیا آیات قرآن و روایات رسیده از پیشوایان پاک، بر این انگاره مشهور، مهر تایید می نهد؟
وقتی مساله سعد و نحس ایام را در پهنه آیات قرآن رصد می کنیم درمی یابیم که اتفاقا کتاب خدا، هم بر نحوست برخی روزها، دلالت دارد و هم بر سعد، میمنت و برکت برخی دیگر. نمونه را:
یک. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمر»»، ما تندباد وحشتناك و سردی را در یك روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم.
دو. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فی أیامٍ نَحساتٍ»، سرانجام تندبادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهای شوم و پرغبار بر آنان فرستادیم.
در این دو آیه، چنانکه میبینید روزهایی را که قوم لجوج عاد بر اثر نافرمانی به عذاب الهی گرفتار شدند، روز نحس دانسته شده است. اما با تدبر در این آیات میتوان دریافت که شومی و نحوست این روزها، امری ذاتی نیست بلکه به دلیل عذابی است که در این ایام، بر سر این قوم فرود باریده است.
دلیل بر این مدعا این است که اگر یک خصوصیتی در ذات و نهاد ماهیت زمان مستقر باشد آنگاه می بایست همه افراد آن ماهیت (آنات) نیز متصف به آن وصف خواهند بود. به دیگر سخن، اگر نحوست یک زمان، در نهاد و ماهیت عنصر زمان، خانه داشته باشد، باید به همه زمان ها سرایت یابد در حالیکه چنین نیست.
در مقابل برخی آیات نیز بر سعد و مبارکی پارهای اوقات اشاره دارند مانند: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ»؛[دخان/3] كه ما آن را در شبى پر بركت(شب قدر) نازل کردیم.