اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمىافتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مىشدند...
مولای غریب و تنهای من! مضطر فاطمه علیها السلام!
اسیر آل محمد علیهم السلام! پدر مهربان اهل عالم!
می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند .
متحیرم کدامین مصرع ازاین مثنوی "هفتاد من کاغذ"را بازخوانی کنم؟
کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را باز نویسم؟
من از تصویر این غربت وغم ناتوان ام.