« بِاَبی واُمّی سمیُّ جدّی وشَبیهی وَ شَبیهُ موسَی بنِ عمرانَ »
پدر و مادرم فدای آن كسی كه هم نام جدّم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است.
كه در اینجا به مواردی چند از وجه شباهت امام رضا (ع) و امام عصر(ع) می پردازیم :
1) سیمای ظاهری
امام رضا (ع) در زیبایی جمال و جلال، در عصر خود بی نظیر بود . چهره ای بسیار زیبا، سیمایی نورانی با چشمانی جذّاب داشت كه به جدّش رسول خدا (ص) شبیه بود. وقار و عظمت او، هر كسی را فریفته خود می ساخت و وقتی در مجامع عمومی حضور می یافت، بر طبق سنّت آن روزگار، بر صورت مباركش نقاب می زد ، به طوری كه نور امامت از زیر آن می درخشید .
محدّثان شیعه و سنّی، شمایل و سیمای ظاهری امام زمان (ع) را طیّ روایات بی شماری از پیامبر (ص) و ائمه هدی این چنین بیان داشته اند :
دارای چهره ای گندمگون، ابروانی هلالی و كشیده، چشمانی سیاه و درشت و جذّاب است، شانه ای پهن و دندان هایی برّاق و بینی كشیده و زیبایی دارد. اندامی متناسب، هیئتی خوش منظر و قیافه ای سرشار از حشمت و شكوه رهبری است .
2) مادر
مادر هر دو بزرگوار، كنیزی از مغرب بودند كه در لسان روایات به عنوان: « خیرُ الاماء » یعنی سرور كنیزان معرّفی شده اند. امام رضا (ع) از حضرت مهدی (ع) به عنوان نسل چهارم خود و فرزند بهترین كنیزان یاد می كند. همچنان كه همین تعبیر درباره نجمه خاتون نیز به كار رفته است. آنجا كه امام رضا (ع)، عموی خویش علی بن جعفر را بر این كلام پدرش موسی بن جعفر (ع) شاهد گرفت كه آن حضرت از رسول خدا نقل كرده كه فرمود:
« پدرم فدای پسر بهترین كنیزها باد كه آن امام رانده شده و دور افتاده كه انتقام گر پدر و جدّ شهید است و صاحب غیبت می باشد، از فرزندان اوست. »
همچنین داستان راه یابی نجمه خاتون ( مادر امام رضا (ع) ) و نرجس خاتون ( مادر امام زمان (ع)) به خاندان امامت و ولایت، شباهت زیادی به هم دارد :
از هشام بن احمر نقل شده كه روزی امام موسی بن جعفر (ع) به من فرمود : فردی از اهل مغرب، در حالی كه تعدادی برده به همراه دارد به مدینه آمده است. من در خدمت ایشان به نزد او رفتیم. آن حضرت درخواست دیدن كنیزان را نموده، و آن مرد چند كنیز را نشان داد. حضرت فرمودند : دیگری را بیاور. گفت : تنها یك كنیزك بیمار دارم. فرمود : آن را نیز نشان بده. اما آن مرد امتناع نمود. سپس حضرت بازگشته و فردای آن روز مرا به سوی او فرستاده و فرمود : هر چه تعیین كرد بپرداز.
وقتی من به نزد او رفتم، قیمت را بیان كرده و گفت : كمتر از آن نمی دهم و من هم قبول كردم. سپس آن مرد پرسید : مردی كه دیروز همراه تو بود كیست ؟ گفتم : از بزرگان بنی هاشم است. و او داستان این دختر را این چنین توضیح داد:
« من این كنیز را از دورترین شهرهای مغرب برای خود خریدم. در این هنگام زنی از اهل
كتاب كه مرا دید، گفت : سزاوار نیست این كنیز نزد تو باشد، بلكه او شایسته بهترین مرد روی زمین است و به زودی پسری از او متولّد می شود كه در مشرق و مغرب عالم چون او وجود ندارند.» و من آن دختر را نزد امام كاظم (ع) بردم و دیری نگذشت كه امام رضا (ع) متولّد شد .
و نیز در داستان مادر امام زمان (ع) این چنین وارد شده است :
بشر بن سلیمان از سوی امام هادی(ع) مأموریت یافت كه همراه با نامه ای كه در آن با خط رومی نوشته شده، به محل كاروان حامل اسرا در نزدیكی فرات برود. آن حضرت، خصوصیات كنیزی را كه در پشت حجابی به زبان رومی ناله نموده و همه مشتریان را رد می كند به او دادند كه می گوید : من باید خریدارم را خود برگزینم كه قلبم به وفاداری و امانت داری او آرام گیرد. بعد فرمودند : « تو نامه را به صاحب او بده و بگو نامه را به كنیز بدهد، اگر راضی شد، از طرف من برای خرید او وكیل هستی ».
بشر می گوید : آنچه مولایم فرموده بود انجام دادم. وقتی چشم كنیز به نامه افتاد، شدیداً گریسته و گفت : مرا به صاحب این نامه بفروش. سپس در راه بازگشت داستان خود را این چنین تعریف كرد.
من ملیكه دختر یشوعا فرزند قیصر روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون وصیّ حضرت مسیح است. شبی در خواب دیدم كه حضرت مسیح به قصر ما آمده و حضرت محمّد (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و جمعی از فرزندانشان به آنجا تشریف آوردند و مرا برای امام عسكری خواستگاری نموده و خود آن حضرت خطبه عقد را خواندند. و سپس به دست حضرت زهرا (س) اسلام آوردم و پس از آن هر شب امام عسكری (ع) را در خواب می دیدم. تا اینكه پس از چندی به من فرمود : به زودی جدّ تو برای جنگ با مسلمانان، لشكری را آماده می كند، و تو با تغییر وضع ظاهر، خود را به شمایل كنیزان درآورده و به آن ها ملحق شو. و من چنین كردم و به اسارت درآمدم، در حالی كه هیچ كس مرا نمی شناسد و نام خود را نرجس اعلام نمودم.
سپس وقتی او را به خدمت امام هادی (ع) بردم، آن حضرت بشارت ولادت امام زمان (ع) را به او دادند .
3) بقیّه الله
با آن كه همه « بقیّه الله » ائمه هستند ، امّا این لقب درباره حضرت رضا (ع) و نیز امام زمان (ع) تصریح شده است.
از حضرت نجمه خاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده كه فرمود : وقتی نوزادم به دنیا آمد، دو دستش را بر زمین نهاده و سرش را به سوی آسمان بلند كرد و چیزی گفت. پس آن گاه پدرش موسی بن جعفر (ع) بر من وارد شده و فرمود : ای نجمه ! این كرامت الهی كه به تو مرحمت شده بر تو مبارك باد. سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را به من بازگردانده و فرمودند :
« خُذیهِ فإنَّهُ بقیّةُ الله تعالی فی أرضِه ِ »
او را بگیر كه او بقیّه الله در زمین است.
درباره امام زمان (ع) هم روایت شده كه هنگام قیام، بانگ برمی آورد كه :
« أنَا بَقیّةُ الله فی أرضِه ِ »
4) اشتیاق دیدار
بر طبق نقل روایات، ائمه هدی : همواره نسبت به امام زمان (ع) ، با عباراتی چون « جانم به فدایش » و پدر و مادرم به فدای او باد » اظهار ارادت كرده و آرزوی دیدارش را داشتند، كه امیرالمؤمنین (ع) در كلامی فرمودند: « آه آه شوقاً الی رُؤیَتِه ». چقدر مشتاق دیدارش هستم !
و امام رضا (ع) فرمودند: « بأبی وأمّی سمیُّ جدّی و شبیهی » پدر و مادرم فدای آن كسی كه هم نام جدّم و شبیه من است.
امام صادق (ع) نیز پس از بیان فضائلی از امام رضا (ع) ، چنین اشتیاقی نسبت به دیدارش ابراز می فرمایند. آنسان كه روزی امام كاظم (ع) در مقام تجلیل از فرزندش امام رضا (ع) ، به دیگر فرزندانش فرمودند :
هذا أخُوكم علیُ بنُ موسی عالمُ آلِ محمّدٍ، سُلُوهُ عَن أدیانِكُم وَاحفَظُوا ما یَقُولُ لَكُم.
فَإنّی سَمِعتُ أبی جَعفرِ بن محمّدٍ غیر مرّةٍ یقول: « إنَّ عالمُ آل محمّدٍ لَفی صُلْبِكَ وَلَیتَنی أدرَكْتُهُ، فإنّه سمیّ امیرالمؤمنین علی (ع) ».
این برادر شما، یعنی علی بن موسی، عالم آل محمّد است . درباره ادیان خود از او سؤال كنید و هر چه می گوید حفظ نمایید كه من از پدرم جعفر بن محمّد (ع) چندین مرتبه شنیدم كه فرمود : عالم آل محمّد از توست و چقدر مشتاق دیدارش هستم ! و نام او همچون امیرالمؤمنین (ع) ، علی است.
5) فریادرسی
امام صادق (ع) در بیانی، از امام رضا (ع) به عنوان فریادرس امّت یاد می كند. آنجا كه در معرّفی فرزندش موسی بن جعفر (ع) به عنوان امام پس از خود، به مهمترین مشخّصه آن حضرت اشاره می فرمایند :
« یَخْرجُ اللهُ مِنْهُ غَوثَ هذه الأمَّةِ وَ غِیاثِها »
خداوند فریادرس و غیاث این امّت را از او به وجود خواهد آورد.
همچنان كه امام سجّــاد (ع) درباره امام زمان می فرمایند :
الكَهفِ الحَصینِ وَ غِیاثِ المُضْطَرِّ المُستَكینِ ».
او پناهگاه استوار و فریاد رس درماندگان و پناه خواهان است.
6) اوضاع سخت قبل از ولادت
امام عسكری (ع) همچون امام كاظم (ع) دوران سخت و پرفشاری را تحمّل كردند. و همان طور كه موسی بن جعفر (ع) در مدّت طولانی بیش از ده سال در زندان بنی عبّاس اسیر بودند : امام عسكری (ع) نیز در محله عسكر سامرا تحت مراقبت شدیدی قرار داشته و برای حفظ راه امامت، مأمور به تقیّه بودند.
یزید بن سلیط زبیدی از امام موسی بن جعفر خواست تا امامِ پس از خود را معرّفی كند، همچنان كه پدرش امام صادق (ع) چنین كرد. ولی آن حضرت فرمودند :
« كان أبی فی زَمَنٍ لَیس هذا مِثْلُهُ »
پدرم در زمانی بود كه حال، مثل آن زمان نیست. ( یعنی الاَن باید تقیه كرد ).
سپس ضمن معرّفی « موسی بن جعفر (ع) » به عنوان امام پس از خود فرمودند : ای یزید، این مطلب را مخفی دار و با كسی در این باره صحبت نكن. مگر آن كه خدا قلبش را برای ایمان، امتحان نموده باشد .
همچنان كه امام عسكری (ع) از احمد بن اسحاق خواستند تا امر ولادت فرزندشان را كه به عنوان سرّی از اسرار الهی است، پوشیده دارد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: کتاب ولایت مهدوی در کلام رضوی
منبع: www.sahebzaman.org